کد مطلب:133202 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:254

حضرت رسول الله
برای اطلاع از وضع وراثتی - تربیتی حسین علیه السلام، لازم است درباره ی یك تن دیگر از اركان وراثتی تربیتی حسین علیه السلام - كه نقش مهمی در وراثت و تربیت او داشته سخن گوییم: در منزل علی علیه السلام و زهرا علیهاالسلام، پیوسته چهره ی پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله را مشاهده می كنیم كه در ترسیم خط مشی زندگی و تربیت نوزادان دخالت و در خصوص حسنین علیهماالسلام رفتار اعجاب آمیزی داشته است. رفتار پیغمبر صلی الله علیه و آله و اظهار محبت های او بدان سان بود بوده كه حسنین علیهماالسلام از آغاز تولد تا كنون، «فرزندان رسول خدا صلی الله علیه و آله» خوانده شده اند. وی - طبق روایات - می فرمود: فرزندان پیامبران از صلب خود آنان بوده و فرزندان من از صلب علی علیه السلام است. آنچه از پیغمبر صلی الله علیه و آله در این باره رسیده، معمولا، در نوشته های پیشینیان از بعد مراحل معنوی امام، مورد تفسیر و مطالعه قرار می گرفته و توجهات خاصه رسول خدا صلی الله علیه و آله به حسنین علیهماالسلام بدین حساب توجیه می شده كه حسنین علیهماالسلام دارای مقامات روحانی و ملكوتی بوده اند و از این نظر باید بدانها احترام گذاشت، و دوستشان داشت؛ ولی در این مورد، از جهت طبیعی و تربیتی مسأله غفلت شده است. رفتار تربیتی پیامبر صلی الله علیه و آله كه از عاطفه ی طبیعی و احساس مسؤولیت اخلاقی و تربیتی سرچشمه می گرفته در آن زمان نامأنوس جلوه می كرده و نقل مجالس و محافل و مورد اعجاب بوده است؛ رفتار پیامبر صلی الله علیه و آله كه حتی در عصر ما نیز ممكن است، فوق العاده و یا شاید نامتناسب با شأن شخصیتی مثل رسول اكرم صلی الله علیه و آله جلوه كند؛ در واقع، از عالیترین اصول روان شناسی پرورشی برخوردار بوده است. اكنون چند نمونه می آوریم:

- «ابوهریره» روایت می كند كه: رسول اكرم صلی الله علیه و آله زبان از دهان بیرون می آورد، حسین كودك، سرخی زبان او را می دید و به سوی آن می دوید. مردی كه حضور


داشت این كار را كودكانه پنداشت و گفت برای كودك چنین حركتی می كنی؟ به خدا من فرزندانی دارم كه هنوز هیچ یك را نبوسیده ام. حضرت فرمود: آنكه مهر ندارد، بر او مهر روا نیست. [1] .

- حسنین علیهماالسلام در حالی كه رسول اكرم صلی الله علیه و آله به سجده رفته بود، بر پشت او سوار می شدند؛ وی كه می خواست از سجده برخیزد با كمال آرامش آنها را كنار خود می نشانید.

- یك روز پیغمبر صلی الله علیه و آله بر منبر سخن می گفت، حسین علیه السلام را دید كه پایش به جامه پیچید و به زمین خورد؛ از منبر به زیر آمد و وی را به برگرفت.

- حسین علیه السلام در كوچه با كودكان دیگر بازی می كرد؛ پیغمبر صلی الله علیه و آله دستها را گشود كه او را بگیرد، طفل از او فرار می كرد، پیغمبر صلی الله علیه و آله می خندید و او را دنبال می كرد تا بالاخره او را می گرفت و بوسید و گفت: «حسین منی و انا من حسین.».

- حسنین علیهماالسلام در حضور رسول خدا صلی الله علیه و آله به چاله بازی، مسابقه خط، اسب سواری، تیراندازی و مسابقه در نماز و در وضو و خطابه می پرداختند و رسول اكرم صلی الله علیه و آله بدین وسیله، آنان را پرورش می داد، وی به هنگام سخن، حسنین علیهماالسلام را برابر خود می نشانید و آنان را مخاطب قرار می داد...

ما نمونه این مطالب را در تواریخ می خوانیم؛ ولی بدین معنی كمتر توجه داریم كه رفتار پیغمبر صلی الله علیه و آله برای یك تربیت صحیح و متناسب با روحیه ی طفل، غیر عادی نیست، گیرم كه هیچ یك از بزرگان عالم، حتی در عصر حاضر كه مسأله توجه به شخصیت كودك در هر كوی و برزن مورد بحث است، به فرزندان خردسال خود تا این اندازه، آزادی نمی دهند و به شخصیت آنان حتی در هنگام ایراد خطابه و یا انجام مراسم مذهبی و یا تشریفات دیگر، تا این حد احترام نمی گذارند.

آیا هیچ گاه منظره ی حسنین علیهماالسلام را در حال نماز كه بر دوش پیغمبر صلی الله علیه و آله سوار شده و یا وضع پیغمبر صلی الله علیه و آله را در حالی كه منبر را برای خاطر بچه ترك می گوید و یا در كوچه به دنبال او می دود مجسم كرده اید و آنگاه با رفتار غیرانسانی خودمان در


كوچك كردن بچه ها و پایمال كردن شخصیت و احترام فرزندان بیچاره، مقایسه نموده اید؟

اثری كه رفتار مطابق اصول روانشناسی تربیتی، در بچه دارد، و تلقین همه جانبه ی شخصیت، مهر و عاطفه، احترام اجتماعی و امثال آن، همگی مورد توجه رسول اكرم صلی الله علیه و آله بوده و ما اگر به مسأله جنبه ی استثنایی نمی دهیم باید از آن پیروی كنیم.

«رژه گال» می گوید:

«اصل كلی كه در پرورش نوزادان پیروی می شود آن است كه: در تربیت طفل، تكیه گاه خود را واقعیت شخص او قرار می دهند نه آن وجود افسانه ای و كلی و مجرد..»

وی پس از نقل گفته ژان ژاك روسو كه: هر ذهنی، صورت خاصی دارد و باید آن را از روی این صورت اداره كرد می نویسد:

«طرفداران پرورش نو، به پیروی از روسو و پستالوزی معتقدند كه كودك بمانند نهالی است و هر نهالی برای آنكه رشد كند به زمین خاص و مقدار معینی نور و آب و سایه و آفتاب نیازمند است.» [2] .

وی در جای دیگر از كتاب خود می نویسد:

«در طی تربیت كودك، باید به استعدادهای شخصی او توجه داشت و با تكیه بر این استعدادها، شیوه ی آموزش فردی را پیش گرفت. مقصود این است كه در هر آن رغبتهای كودك را دریابیم و تربیت او را با تحول او و با قانونی كه از وجود خود او برمی آید، سازگار كنیم.» [3] .

شیوه ی تربیتی رسول اكرم صلی الله علیه و آله - چنانكه ملاحظه شد - همین بوده كه مطابق با شخصیت واقعی كودك بدو شخصیت بخشد و وی را پرورش دهد.

«... حسین علیه السلام از اول تولد، در دامان پیغمبر صلی الله علیه و آله پرورش یافته، در حالی كه نبوت وی به درجه ی كمال و پایه ی اعتدال رسیده بود. حسین علیه السلام مانند پارچه ی بلور، اشعه ی آفتاب نبوت را به خود جلب كرد و هر چند از نور نبوت بر او تافت، به نمایشی دیگر آن را جلوه داد. حسین علیه السلام، معنی پیغمبر شد و ذاتیت او گردید و وجدان و روحیات


پیغمبر را به وجود خود زنده نگهداشت.» [4] .

«پیغمبر صلی الله علیه و آله مكنونات قلبی خود را در روح بچه تلقین می كرد بطوری كه طراوت بچگانه محفوظ باشد و هم معنای بزرگی را كه بدو تلقین می كرد، جدی گیرد. پیغمبر، تن و روان و اندیشه را با یك عمل مشترك، پرورش می داد و رشد را بر همه ی قوا توزیع می كرد.» [5] این اسلوب، درست با آنچه «پستالوزی» می نویسد مطابق است كه: «باید قوای بدنی، ادبی و عقلی طفل، با یك تربیت طبیعی و بدون بكار بستن راههای مصنوعی كمك كرد. [6] .

بچه ای كه بدین ترتیب تربیت یابد، فضیلت، با شیره ی جانش عجین می شود و خود به خود درستكار و پاك بار می آید. «مونتسكیو» در «روح القوانین» در مورد اسپارتهای قدیم می گوید: «فضیلت به طوری تلقین می شد كه شخص نتواند بدون فضیلت باشد، یك اسپارتی نه از آن رو راست می گفت كه راستی فضیلت است، بلكه چون این گونه بار یافته بود. [7] .

برای تكمیل این بحث لازم می نماید گوشه ای از تلقینات خانوادگی دوران كودكی حسین علیه السلام را از نظر بگذارنیم:

می دانیم كه در السنه مختلف هنگام لالایی بچه و یا پرورش او جملات موزونی به صورت تصنیفهای كم معنی كه در سطح بسیار نازل سروده شده، خوانده می شود.

در مورد حسنین علیهمالسلام دیده می شود كه حتی با ترانه های بچگانه روحیه ی آنان را تقویت كرده از اوان كودكی دارای ایده و هدفشان بار می آورده اند. فاطمه زهرا علیهاالسلام حسن علیه السلام را می چرخانید و حركت می داد و می فرمود:



اشبه اباك یا حسن

وادفع عن الحق الرسن



و اعبد الها ذامنن

و لا توال ذالاحن




یعنی: حسن! مثل پدرت باش و ریسمان از گردن حق برگیر - خدای منان را بپرست و با مردم بدجنس دوست مشو.

ام الفضل (زن عباس عموی پیغمبر) حسین علیه السلام می چرخانید و می گفت:



یابن رسول الله

یابن كثیر الجاه



فرد بلا اشباه

اعاذه الهی



من امم الدواهی

یعنی: ای پسر رسول خدا صلی الله علیه و آله فرزند بزرگ جاه تك و بی نظیر، خدایت از مصیبتها نگهدارد.



این دو ترانه در عین اختلاف سطح فراوانی كه دارد، كودك را به شخصیت خود آشنا می كرده و روح خدا پرستی را در او تقویت می نموده است... بچه را حركت می دهند و در عین حال ملكات فاضله و خداپرستی را از همین راه بدو تزریق می كنند. در اینجا از نقش ادبیات در تكوین روحیات خوب و بد جامعه سخن نمی گوییم:؛ ولی نمی توانیم از ابراز تأسف خودداری كنیم كه بچه های خردسال ما در پاره ای خانواده ها، از اوان كودكی، مترنم به ترانه های عاشقانه و شهوت آلودند. ما علاوه بر آنكه راه تربیت كودك را به طور صحیح نمی پیماییم، از راههای گوناگون، آگاه و ناآگاه، مردان و زنان آینده را از روز اول منحرف تربیت می كنیم.

... درس ما از فصل حاضر اولا این است كه: امام حسین علیه السلام در عین دارا بودن كمالات ارثی، با طی یك تربیت صحیح و حساب شده، شخصیت یافت و ثانیا، طرز رفتار خاندان رسالت و نحوه ی برخورد پیغمبر و علی و فاطمه علیهم السلام با كودكان، جنبه ی تربیتی داشته و ما باید از آنان سرمشق بگیریم.

این درس، در عین حال، ما را به زوایای انقلاب حسینی علیه السلام بیشتر آشنا می كند...





[1] ناسخ از مناقب.

[2] اصول راهنمايي، ترجمه ي دكتر كاردان، ص 72.

[3] همان، ص 68.

[4] همت بلند، ص 76.

[5] تاريخ الحسين، ص 213.

[6] تاريخ الحسين صص 217 - 216.

[7] مدرك پيشين.